ما هیچ ما نگاه...

برخاستم؛ در هیچ‌جا امّا نه تو بودی نه دریا بود بستم دوباره پلکهای خیس و مغمومِ تماشا را ... این روزها مثل خیلی از روزهایی که گذشت خرابم .... ما هیچ ما نگاه......

گاهی دلت نمیخواد تلخی هارو باور کنی به هزار و یک راه میزنی که شاید بتونی بگی اشتباه شده و واقعیت خیلی زیباتره حتی گاهی مثل من به خودت میگی ببین این اتفاقی که برات افتاده نتیجه ی تهمت به دوستت بوده و اون عاری از اشتباه بوده اما بالاخره یه جایی دیگه نمیتونی خودتو گول بزنی مجبوری با تمام تلخیش بپذیری و باهاش کنار بیای قضیه ، برمیگرده به زمانی که فکر میکردم بهترین و صمیمی ترین دوستم داره به اون یکی دوست خیانت میکنه و با شوهرش در ارتباطه سعی کردم بگم اشتباهه به دوستم گفتم نمیدونم بگم جدا شو یا نه ولی میتونم بگم خودتو قوی کن که اگه چیزی بود تو انقدر قدرتمند باشی که بتونی ازش عبور کنی ماه ها گذشت و بالاخره خیانت ثابت شد و باورکردنی نبود اصلا نمیشد باور کرد ، چجوری تونست خیانت کنه و تمام اون لحظات زیبای دوستیمون رو نابود کنه ما هیچ ما نگاه......ادامه مطلب

نمیدونم چندمین نامه ی تلخ به سمت تو اونم در این روزه ، روز پدر امسالم نتونستم بیام و ببینمت شاید هم بهتر باشه بگم نخواستم بیام ...بابا بهم یاد ندادی چجوری میشه با پدر دوست شد چجوری میشه محبت کرد اونم با عشق نه از روی وظیفه من حتی ندیدم تو با پدر خودت خوب باشی میدونی بابا هیچ زمان یادم نمیره و از جلو چشمام پاک نمیشه که وقتی پدرت مریض بود چجوری باهاش رفتار کردی ...تو بد کردی بابا بد کردی و من زیر بدی هات له شدم و تمام رویاهام نابود .با همه ی اینا باش نه برای من بخاطر مامان که تنها نباشه.من این روز از سال حالم خیلی بده کاش بفهمی کاش پدری کردن رو بلد بودی تا یه عمر حسرت داشتن یه پدر خوب رو نداشته باشم ....کاش ... ما هیچ ما نگاه......ادامه مطلب